تهران- ایرناپلاس- در آستانه سال جدید، با وجود نقد جدی به دولت، رئیس دولت، ارکان مهم حاکمیت و مدیران ارشد اقتصادی باید گفت انتقادات نمی‌توانند نافی زحمات دولت در این مقطع زمانی باشند. فارغ از اینکه چرا به این مقطع رسیده‌ایم باید وضع موجود را بررسی کنیم. در غیر این صورت، نقد ما از ابتدا دچار خدشه خواهد شد.

در ایرناپلاس بخوانید

در این گفتار، بررسی عملکرد یک‌ساله دولت برای تأمین معاش مردم را، با توجه به تهدیدات و تحریم‌ها در دستور کار قرار داده‌ام. در مقطع فعلی، هیچ کس از دولت دفاع نمی‌کند. کسانی که داخل حاکمیت هستند، هنوز هم نگاه انتخاباتی دارند و می‌خواهند دولت را زمین بزنند. کسانی هم که با شعار همراهی با دولت جلو آمده‌اند، لب به انتقاد گشوده‌اند.

ناچاریم خود را در عرصه بین‌المللی هماهنگ نشان دهیم

از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام یا قبل از آن، دولت تلاش داشت ذخایر استراتژیک و انبارها را پر کند تا مردم کمتر دچار مشکل شوند. دولت تمام پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده بود، اما همزمان با تحریم‌ها و مسائل و مشکلات آن، جبهه دیگری در فضای بین‌المللی وجود داشت که دولت باید در آن تلاش می‌کرد و برجام را پیش می‌برد و به این منظور، در تمام مباحث، جلسات و کنفرانس‌ها شرکت می‌کرد و کشورها را از صف آمریکا جدا یا حداقل بخشی از کارشکنی‌های آمریکا را خنثی می‌کرد.

اداره سیاست خارجی، با توجه به این موارد و ناهماهنگی‌های وزارت امور خارجه، و همچنین مخالفت دولت با برخی سیاست‌های منطقه‌ای کشور، مانند دولت در سایه، سیاست‌های خارجی موازی و بعضاً متقابل یا خوردن ترکش آن سیاست‌ها به دولت نشان از ناهماهنگی‌های داخلی داشت در حالی که دولت باید خود را در دنیا هماهنگ نشان می‌داد و حتی از سیاست‌هایی هم که بعضاً قبول نداشت، دفاع می‌کرد.

اگر در این شرایط سخت قرار نداشتیم می‌توانستیم راه حل دیگری ارائه دهیم. یعنی دولت می‌توانست اعلام کند کدام موارد جزو سیاست‌هایش است و کدام موارد جزو سیاست‎هایش نیست و آن‌ها را قبول ندارد. حتی تا پای استعفا و تحویل دادن همه مناصب پیش برود یا برای برگذاری یک همه‌پرسی پافشاری کند با این هدف که یک ‌بار برای همیشه درباره تمام موارد اختلافی که مثل یک غده چرکین شده‌اند، تعیین تکلیف کنیم.

نظارت استصوابی، فعالیت سایر نهادهای حاکمیت در امور اقتصاد، کاهش اختیارات برخی دستگاه‌های اجرایی و دخالت بیش از حد سایر دستگاه‌ها از جمله مواردی است که می‌توان به عنوان موارد اختلاف نام برد ولی شرایط کنونی به مصلحت کشور نیست.

روحانی، میراث‌دار بحران چهل‌ساله

در شرایطی که دولت میراث‌دار بحران 40 ساله کشور در تمام زمینه‌هاست، ناچار است به برخی از موارد سخت و هزینه‌بر از سر اجبار ورود کند. اصلاحات بنیادین اقتصادی، اصلاحات نظام بانکی و اصلاحات ساختاری قوانین و مقررات مثال‌هایی از آن هستند. از طرف دیگر، بسیاری از اختیارات در طول این سال‌ها از دولت گرفته شده و بازستانی آن‌ها بسیار سخت و گاه، غیر ممکن است. به عنوان مثال در مورد هدفمندی یارانه‌ها، چنان در تنگنا قرار گرفته‌ایم که گویا در این سال‌ها سامانه‌ای که نیازمند را از غنی تشخیص بدهد نداریم. در حالی که چنین سامانه‌ای وجود دارد ولی مصلحت‌ و منافع بسیاری از جناح‌ها در اجرای همین تصمیمات است.

تحریم‌های کنونی سخت و حتی سخت‌تر از تحریم‌های سال 1390 و 1391 هستند. تحریم بانک‌ها، بیمه‌ها، بنادر، فرودگاه‌ها، نفت، تبادلات بانکی، ناتوانی در تأمین ارز برای تجار و واردکنندگان، فشارهای خارجی به‌ویژه از طرف آمریکا و فشار برای از هم پاشیدن اقتصاد ایران در کوتاه مدت، در کنار استفاده از همه ابزارها از جمله جنگ روانی و انتشار اخبار جعلی و نادرست و دروغ و اشاعه آن در سطح وسیع توسط رسانه‌های داخلی و خارجی، به معضل عظیمی تبدیل شده است.

کشورهای به ظاهر دوست هم، آنچنان که باید پای ایران نمی‌ایستند و نباید هم بایستند، چون منافع ملی خود را در نظر می‌گیرند و از این نظر، گلایه‌ای به آنان نیست، اما نباید بگذاریم در چنین شرایطی فشار بیشتری به ما بیاورند.

در فردای آزادی، انتقام خواهیم گرفت

در زمانی که شرایط دنیا و شرایط بین‌المللی فراهم شد باید از این‌ کشورها هم انتقام گرفت. اگر شرایط ارتباطات و مراودات بین‌المللی ما عادی شد، می‌توانیم طرح‌ها و پروژه‌هایمان را به کشورهایی بدهیم که حداقل ظاهر و باطنشان یکی بوده؛ یعنی در باب دوستی از پشت به ما خنجر نزدند و به قطعنامه‌های علیه ایران رأی ندادند. باید سعی کنیم پروژه‌ها را بر مبنای توان، تخصص و تجربه کشورها، منافع ملی کشور خودمان و قیمت تمام شده کمتر و در قالب مناقصه‌ واگذار کنیم و به دنبال قیمت پایین‌تر و کیفیت بهتر باشیم.

در شرایط فعلی، همین چند کشور هم اگر بخواهند با ما رابطه داشته باشند، به مقررات و ضوابط نظارت پولی و مالی و همچنین استانداردهایی که از طرف کشورهای دارای اقتصاد بزرگ تدوین شده نیاز داریم، هر چند در تعریف خود نیم‌نگاهی بعضاًَ سیاسی هم داشته‌اند. کشورها این موارد را بهانه می‌کنند و بهانه معقولی هم هست. در چنین شرایطی برای تصویب این چند مورد، چند سال است که تمام ظرفیت‌های کارشناسی کشور، درگیر تصویب یا عدم تصویب هستند.

متأسفانه بحث گروگان‌گیری، انتقام‌گیری سیاسی، منافع شخصی و گروهی، انتخابات و نگاه پوپولیسمی و نیز حمایت از جریان‌های مقاومت در خارج از کشور هم وجود دارد، ولی کسی منافع ملی را لحاظ نمی‌کند. دنیا در هر تصمیمی ابتدا منافع ملی خودش را نگاه می‌کند و برای آن تلاش می‌کند.

در این شرایط سخت،FATF به یک ابزار سیاسی بدل شده است به طوری که موافقان آن یا نقد می‌شوند یا به اجبار سکوت می‌کنند. در این بین، آن‌قدر ترس حاکم شده که این افراد، با وجود اطلاع از خطری که از این زاویه برای کشور وجود دارد و حتی شاید مصالح کشور در آن نهفته باشد، جرئت ابراز بیان نظرشان را ندارند و فضا دست مخالفان است.

دولت ضعیف و مظلوم

همه این‌ها، نشان از ضعف و مظلومیت دولتی دارد که نمی‌تواند مشکلاتش را بگوید و حرف بزند چون برای مدیران پاک‎دستش جریان‌سازی و پرونده‌سازی می‌کند. کار به جایی رسیده که یک مدیر، توان تصمیم‌گیری در سطح تصمیمات کوچک را هم ندارد و باید برای تصمیمات گرفته و نگرفته خودش، آن هم نه بر اساس واقعیت بلکه بر اساس منافع جناح‌ها، به دستگاه‌های نظارتی پاسخگو باشد. در چنین شرایطی است که باید دولت را در این یک سال ارزیابی کنیم.

از طرف دیگر، مطالبات مردمی و نیز، مطالباتی وجود دارد که بدون در نظر گرفتن منابع و امکانات دولت به آن‌ها دامن زده می‌شود. من خودم ناقد وضع موجود هستم، ولی باید شرایط را بسنجیم و ببینیم در چه شرایطی دولت را نقد می‌کنیم، چقدر دست دولت باز است و چقدر توان انجام کار دارد.

مردم حق دارند برای حفظ ارزش دارایی‌های خود تلاش کنند

وقتی مردم، نگران آینده اقتصادی و بی‌ارزش شدن پول ملی و شاهد کاهش ارزش دارایی‌های خود هستند، امید خود را به سیاست‌های اقتصادی دولت از دست می‌دهند. در نتیجه، به بازارها هجوم می‌آورند، هر چند که این حق مسلم آن‌هاست که برای حفظ ارزش پولشان تلاش کنند.

دولت، تمام تلاشش را به کار می‌برد که بتواند مواد اولیه و مایحتاج مردم را تأمین کند، اما این کالاها توسط برخی افراد احتکار می‌شود. اگر هم به فروشگاه‌ها برسند، توسط خود مردم احتکار می‌شوند و چند برابر ظرفیت نگهداری می‌شود.

با امکانات موجود، چه کار دیگری از عهده دولت برمی‌آید؟ چقدر گوشت وارد کند؟ چقدر مرغ وارد کند؟ چقدر لوبیا و برنج وارد کند تا این نیاز و این خلأ پر شود؟ هر چقدر هم وارد کند، خلأ بازار پر نمی‌شود. این اتفاق را در اواخر سال 1396 و اوایل سال 1397 در بازار ارز شاهد بودیم. همان زمان، آقای نوبخت گفت با وضعیتی که مردم اعتماد ندارند و پول‌های خود را تبدیل به دلار می‌کنند تا ارزش آن را حفظ کنند یا در کشورها خارجی آپارتمان بخرند و سرمایه‌گذاری کنند، اگر به خزانه‌داری آمریکا هم وصل باشیم، باز هم دلار کم می‌آوریم.

دست‌های پنهانی که وعده‌های دولت را نقش بر آب می‌کنند

منافع اقتصادی گروه‌ها و جناح‌های وابسته به دولت دست به دست هم داده و بر بازار فشار می‌آورد. در این شرایط، عده‌ای تلاش دولت را بی‌اثر می‌کنند که نتیجه آن، بدتر شدن شرایط است، ترس مردم بیشتر می‌شود و باز هم به بازارها فشار وارد می‌شود و باز هم دارایی‌های مردم بی‌ارزش می‌شود. مردم از باب بی‌ارزش شدن دارایی‌‎های خودشان دست به هر کاری می‎زنند و دولت، نمی‌تواند اعتماد مردم را بازگرداند. نمی‌تواند به مردم بگوید نگران نباشید، چون هر بار، دست‌هایی پنهان وعده‌ها را به پوچی تبدیل می‌کنند.

هر کس در حد و اندازه و توان قدرت خرید خودش به هر روشی چنگ می‌زند تا ارزش دارایی‌های خود را حفظ کند. عده‌ای ارز و طلا می‌خرند، عده‌ای در کشورهای خارجی‌ سرمایه ‌گذاری می‌کنند و نتیجه، فشار مجدد بر منابع اقتصادی، دولت و مردم است و در نتیجه، شرایط بسیار سختی حاکم است.

دولت تلاش زیادی برای تأمین کالاهای اساسی داشته که باعث شده از توانش کاسته شود و دیگر حتی نمی‌تواند کالای اساسی را به دست گروه هدف برساند. در این شرایط، کسانی که حقوق ثابت می‌گیرند و چشمشان به دست سیاست‌های دولت است، هر روز بیشتر از روز قبل ناامید می‌شوند و اعتمادشان به دولت کمتر می‌شود. همه ابزارهای دولت برای تأمین نیازهای مردم، بی‌خاصیت‌‎تر می‌شود و بالاتر از همه این‌ها، تبلیغات هم باعث شده تا اعتماد عمومی به حاکمیت کاهش پیدا کند که این بسیار خطرناک است.

سکوت دولت، حمله طرف مقابل را کم می‌کند

مردم آثار سیاست‌های دولت را در زندگی خود احساس و محدودیت‌ها و مشکلات را لمس می‌کنند. دولت نمی‌داند چه بگوید. در این شرایط، بهتر است دولتمردان اصلاً حرفی نزنند، چون حرف نزدن آن‌ها، حمله طرف مقابل و مخالفت‌ها را کم می‌کند. مخالفان دولت سعی می‌کنند از این زاویه، فشار بر دولت را بیشتر کنند و مشکلات را پر رنگ‌تر نشان دهند و البته، در زمینه اشتغال و مسکن، امیدی به آینده نیست و در نتیجه، کشش به سمت تبلیغات هراس‌آور، بیشتر می‌شود.

در این شرایط بسیار سختی که هستیم، هر صاحب‌نظر و کارشناسی از سر دلسوزی و نقد، بر طبل بی‌کفایتی دولت می‌کوبد و همه این‌ها، به ناامیدی مردم دامن می‌زند و نتیجه می‌گیرند که این دولت، بی‌کفایت است. به این شرایط باید حضور مدیران نفوذی را هم اضافه کرد که مسلماً دلسوز نیستند. در بدنه دولت مدیرانی حضور دارند که با قصد و نیت خاص تصمیم‌گیری یا تصمیم‌سازی می‌کنند. این‎ها یا وابسته هستند یا منافعی می‌برند و همه حرکات و رفتارشان، آثار منفی برای مردم دارد.

هیچ چیز بدتر از گل به خودی در حاکمیت نیست. اعتماد مردم با هر رفتار مغرضانه یا ناآگاهانه، کمتر می‌شود. گاه با حرکات و تصمیمات یک وزیر یا مدیر اقتصادی در داخل بدنه دولت، که با تصمیم خارج و دسته‌بندی‌ها و باندبازی‌ها وارد شده، فشار به مردم و دولت مضاعف می‌شود. دولت هم نمی‌تواند بگوید من از کجا این ضربه را می‌خورم چون از داخل خود دولت است و اگر به مردم بگوید، باز هم بی‌اعتمادی مردم بیشتر می‌شود.

البته در بعضی جاها شاید شفافیت خوب باشد، ولی الان زمان مناسبی نیست چون تمام دنیا بسیج شده تا ایران را به زانو دربیاورد. به عنوان مثال، این روزها دستگاه قضایی با اهداف خاصی پرونده‌های مفاسد اقتصادی را بر ملا می‌کند. این اطلاعات، اذهان مردم را مغشوش و آن‌ها را ناامیدتر می‌کند تا جایی که، احساس می‌کنند همه در ارکان حاکمیت فاسد هستند، در صورتی که این‌طور نیست.

سال سخت 1398

سال 1398 سخت‌تر از سالی است که گذشت. می‌طلبد که یک اجماع داخلی، اتحاد و همدلی در نظام به وجود آید و نظام، با مخالفان خودش انعطاف‌ بیشتری داشته باشد. همچنین دولت با مردم، صادقانه رفتار کند، مانند سخنانی که رئیس‌جمهور در استان گیلان در خصوص برجام و برخی نکات ظریف آن بیان کردند. اعضای دولت نیز در تعامل با یکدیگر باشند و در تقابل با یکدیگر نباشند. بخشی‌نگری و نگاه جزیره‌ای نداشته باشند و نگاه‌ها به صورت کلان باشد.

مردم نیز مدتی هر چند کوتاه، تحمل خود را بیشتر کنند و فرصت بیشتری به دولت بدهند. البته مسئولان دولتی نباید از این تحمل‌ها سواستفاده کنند، بلکه باید تلاش کنند کمتر صحبت کرده و بیشتر عمل کنند. زیرا برخی دشمنان یا دوستان ناآگاه و در لباس دوست، بر خلاف آن چیزی که می‌گویند عمل می‌کنند.

جلسات سران قوا با انتصابات جدیدی که انجام شده می‌تواند حالت تعاملی بیشتری داشته باشد. اکنون فضای کشور از حالت دوقطبی و سه‌قطبی فراتر رفته و لازم است فضاهای انتخاباتی کنار گذاشته شود. رئیس قوه قضاییه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس، با این دید به مسائل نگاه کنند که نگاه یک ملت، به تصمیمات آن‌هاست.

نباید سطح دغدغه مردم تنزل پیدا کند

مشکلات مردمی با این پیشینه و این سابقه تاریخی آن‌قدر تنزل پیدا کرده که به خرید مرغ و گوشت و گرانی کالاها خلاصه شده است. چرا باید با تصمیم یک وزیر، یک شبه 20 میلیون تومان به قیمت خودروی ناکارآمد پراید و همین‌طور سایر خودروها اضافه شود. چرا باید تصمیماتی گرفته شود که عده‌ای شبانه واردات خودروهای لوکس انجام دهند و پشت درب مناطق آزاد بگذارند و با فشار به دولت، برای واردات آن‌ها مصوبه بگیرند. این‌ها چه کسانی هستند؟ قطعاً مردم عادی نمی‌توانند این کار را انجام دهند.

در مسئله ارز 4200 تومانی هم دیدیم که ارز به این نرخ، به دست مردم عادی و تجار شرافتمند نرسید بلکه به دست کسانی رسید که 20 روزه یک شرکت تأسیس کرده و واردات انجام داده بودند و اصلاً تخصص واردات آن کالای خاص را نداشتند که این‌ها همه جای تأسف دارد.

از طرف دیگر، نباید بر دستگاه‌هایی مانند بانک مرکزی که در برابر تصمیمات نادرست مقاومت می‌کنند فشاری اعمال شود. عده‌ای می‌خواهند هم ارز ارزان بگیرند و هم ارز حاصل از صادرات خود را در بازار آزاد با نرخ گران بفروشند. این عده تا الان موفق بودند و با اعمال فشارهایی که وجود دارد، موفق‌تر هم خواهند شد. این‌ها یک عده خاص هستند که از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، واردات یا صادرات یک یا چند محصول را به طور اختصاصی به عهده دارند و هیچ کس هم نمی‌تواند وارد محدوده‌شان شود.

عبور از پیچ تاریخی در سال آینده

مهم‌ترین تصمیم این است که با توجه به اجماع کنونی در زمینه جلوگیری از رانت، منابع حاصل از این محل برای جبران کسری بودجه استفاده شود تا دولت مجبور نباشد در ماه‌های پایانی سال، به دلیل کسری بودجه دست در جیب بانک مرکزی یا بانک‌ها برده و با افزایش پایه پولی، تورم، افسارگسیخته‌تر از وضع موجود شود.

یک کارشناس، باید همه جوانب را در نظر بگیرد. من انتقاد بسیاری به عواملی دارم که ما را به اینجا رسانده‌اند و اعتقاد دارم می‌توانستیم در نقطه فعلی نباشیم. ولی حالا که با علم و آگاهی یا از روی ناآگاهی و اشتباه در وضعیت فعلی قرار گرفته‌ایم، باید همه کمک کنند تا بتوانیم از این پیچ تاریخی عبور کنیم.

*کارشناس مسائل اقتصادی